شاید فراموشت شدم، شاید دلت تنگه برام
شاید بیداری مثل من به فکر اون خاطره ها
شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها
بگو توهم خسته شدی مثل من از فاصله ها
با هر قدم برداشتنت ، فاصله بینمون نشست
لحظه ای که بستی در رو شنیدی که قلبم شکست
یادت بیاد که من کیم؟ همون که می میره برات
همونی که دل نداره برگی بیوفته سر رات
نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام
تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام
بگو من از کی بگیرم حتی یه بار سراغت رو
دارم حسودی می کنم به آینه ی اتاق تو...
کاش جای اون آینه بودم هر روز تورو می دیدمت
اگر که بالشت بودم هر لحظه می بوسیدمت
نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام
تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام
از کی داری تو دور میشی ؟ از من که میمرم برات
از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات
|